الوقت- در سالهای اخیر، سومالیلند از یک منطقه حاشیهای و کمتر شناختهشده در شمال شاخ آفریقا، به بازیگری نوظهور در معادلات ژئوپلتیکی منطقهای و بینالمللی تبدیل شده است؛ تحولی که ریشه در موقعیت راهبردی این منطقه در مجاورت خلیج عدن و تنگه بابالمندب و پیوند آن با امنیت خطوط کشتیرانی جهانی دارد.
در چنین بستری، رقابت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای برای تثبیت نفوذ سیاسی، امنیتی و اقتصادی در شاخ آفریقا شدت گرفته و سومالیلند به یکی از کانونهای اصلی این رقابت بدل شده است. در این میان، رژیم صهیونیستی نیز با درک اهمیت فزاینده این منطقه در معادلات امنیت دریایی و موازنه قوا، در حال پررنگتر کردن نقش و حضور خود در سومالیلند است؛ حضوری که میتواند پیامدهای قابلتوجهی برای آرایش قدرت در شاخ آفریقا و حتی معادلات ژئوپلتیکی خاورمیانه بههمراه داشته باشد.
در همین چارچوب، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر صهیونیستی جمعهشب اعلام کرد که این رژیم منطقه «سومالیلند» را به عنوان یک کشور «مستقل و دارای حاکمیت» به رسمیت شناخته است. این اظهارات طی مراسمی اعلام شد که نتانیاهو همراه با گیدئون ساعر، وزیر خارجه صهیونیستی و عبدالرحمن محمد عبداللهی، رئیس خودخوانده سومالیلند سند مشترک شناسایی متقابل را امضا کردند.
نتانیاهو در این مراسم اظهار داشت:«این اقدام در روح توافقات ابراهیم است که به ابتکار دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا امضا شد». او همچنین از همکاری فوری در زمینههای کشاورزی، بهداشت، فناوری و اقتصاد با سومالیلند خبر داد و رئیس این منطقه را به بازدید از فلسطین اشغالی دعوت کرد.
عبدالرحمن محمد عبداللهی نیز در بیانیهای اعلام کرد که سومالیلند به توافق ابراهیم خواهد پیوست و آنرا گامی به سوی صلح منطقهای و جهانی توصیف کرد. او تأکید کرد که کشورش متعهد به ساخت شراکتهای متقابل برای رونق اقتصادی و ثبات در خاورمیانه و آفریقا است.
این تصمیم با واکنشهای منفی بسیاری از سوی سومالی و کشورهای منطقه مواجه شد.
سومالیلند منطقهای خودمختار در شاخ آفریقا و در سواحل جنوبی خلیج عدن است. سومالیلند نامی است که قبایل پنج استان شمالی سومالی از ۱۹۹۱ به خود داده و از این کشور اعلام استقلال کردهاند. با این حال، سومالیلند عضو سازمان ملل نیست و در سطح بینالملل تنها به عنوان یک منطقه خودمختار از سومالی شناخته میشود. بنابراین، رژیم صهیونیستی نخستین بازیگری است که سومالیلند را به رسمیت شناخته، درحالی که خود این رژیم تاکنون توسط بسیاری از کشورهای اسلامی به عنوان یک کشور به رسمیت شناخته نشده است.
تصمیم اخیر رژیم اشغالگر درباره به رسمیت شناختن سومالیلند، از زوایای مختلف قابل ارزیابی است.
تامین امنیت تجارت دریایی
تجارت و امنیت دریایی یکی از عوامل کلیدی است که باعث شده سران صهیونیستی تمرکز خود را بیش از پیش بر منطقه سومالیلند معطوف کنند.
سومالیلند به دلیل موقعیت راهبردی خود در نزدیکی تنگه «بابالمندب» و دریای سرخ نقش بسیار مهمی در تجارت دریایی منطقهای و بینالمللی دارد. این گذرگاه حیاتی یکی از مسیرهای اصلی انتقال انرژی، کالا و مواد حیاتی بین خاورمیانه، آفریقا و اروپا به شمار میرود. از اینرو، برای تلآویو، همکاری با سومالیلند به معنای تضمین امنیت این مسیرهای حیاتی و جلوگیری از اختلالات احتمالی در تردد کشتیهای تجاری است.
طی دو سال گذشته، به دلیل پیامدهای جنگ غزه، کشتیهای اسرائیلی با محدودیتهای جدی در عبور از دریای سرخ مواجه شده و در برخی مقاطع، تردد دریایی آنها در این مسیر بینالمللی تقریباً متوقف شد. بنابراین، همکاری با سومالیلند به رژیم صهیونیستی این امکان را میدهد تا سامانههای امنیتی و هشدار دریایی خود را تقویت کرده، و با تبادل اطلاعات راهبردی، از اختلالات احتمالی در تجارت دریایی جلوگیری کند.
همچنین، نفوذ در بنادر سومالیلند به ویژه بندر «بربره»، به تلآویو امکان میدهد تا جریان تجارت و انرژی را بهتر کنترل کند و حضور رقبا یا گروههای تهدیدآفرین را محدود سازد. از اینرو، سومالیلند به نقطهای کلیدی برای امنیت اقتصادی و دریایی تلآویو تبدیل شده و اهمیت استراتژیک آن برای این رژیم روز به روز افزایش مییابد.
مقابله با تهدیدات انصارالله
یکی دیگر از دلایل اصلی نزدیکی تلآویو به سومالیلند، تهدیدات ناشی از جنبش انصارالله یمن است. این گروه که در حمایت از مردم مظلوم غزه بارها عملیات نظامی علیه رژیم صهیونیستی انجام داده و حتی کشتیهای صهیونیستی را توقیف کرده است، اکنون به یکی از بزرگترین دغدغههای امنیتی تلآویو تبدیل شده است.
این موضوع برای صهیونیستها چنان نگران کننده است که حتی در اسناد بالادستی این رژیم نیز به آن اشاره شده است. در مقاله موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل که ماه نوامبر منتشر شد، آمده است:«اسرائيل به دلایل راهبردی متعدد از جمله کارزار احتمالی علیه انصارالله یمن به متحدانی در منطقه دریای سرخ نیاز دارد. از اینرو، سومالیلند نامزد ایدهآلی برای چنین همکاری است، زیرا میتواند دسترسی بالقوه اسرائيل به یک منطقه عملیاتی نزدیک به محدوده درگیری را فراهم کند».
با توجه به سیاستهای امنیتی صهیونیستها میتوان گفت که نزدیکی جغرافیایی سومالیلند به یمن، موقعیتی استراتژیک برای رژیم اشغالگر فراهم میکند تا فعالیتهای انصارالله را رصد و تهدیدهای احتمالی را پیش از وقوع شناسایی کند. علاوهبراین، حضور در سومالیلند امکان کنترل مستقیم و پایش دقیق مناطق حساس دریایی و ساحلی را فراهم میآورد و از گسترش نفوذ انصارالله جلوگیری میکند.
به رسمیت شناختن سومالیلند برای اسرائیل تنها یک اقدام دیپلماتیک نیست بلکه ابزاری عملی برای تضمین امنیت و دفاع در برابر تهدیدهای مستقیم یمنیها به شمار میرود. بندر بربره نیز میتواند به عنوان پایگاه لجستیکی برای هرگونه عملیاتی در منطقه عمل کند.
همزمانی این اقدام با تحرکات امارات و نیروهای مزدور آن در جنوب یمن، نشان دهنده همسویی استراتژیک تلآویو و متحدانش است. رژیم صهیونیستی و امارات قصد دارند جنوب یمن را به منطقهای کنترل شده تبدیل کنند و دسترسی انصارالله به دریای سرخ و منابع نفت و گاز جنوب را محدود سازند. از آنجا که گزینه نظامی تلآویو و واشینگتن طی دو سال گذشته نتوانست انصارالله را وادار به عقب نشینی کند، بنابراین، دولت نتانیاهو تلاش میکند از جنوب یمن تا سومالیلند یک کمربند امنیتی ایجاد کرده و تهدیدات این گروه را به حداقل برساند.
این استراتژی تلآویو نشان میدهد تلآویو به دنبال ایجاد یک شبکه امنیتی گسترده در طول مسیرهای دریایی حیاتی و مناطق هممرز با یمن است تا بتواند تهدیدات انصارالله را مدیریت کرده و نفوذ خود را در جنوب دریای سرخ تثبیت کند.
با این حال، رهبران انصارالله به ماجراجویی دشمنان پی بردهاند و در این رابطه، محمد الفرح، عضو دفتر سیاسی انصارالله، در سخنانی تاکید کرد که تحولات جنوب یمن به منظور تبدیل این منطقه به پایگاهی برای نفوذ بیحد و حصر عناصر خارجی و اجرای پروژههای آنان و زمینهسازی برای حضور مستقیم صهیونیستها صورت میگیرد. او نسبت به پیامدهای حضور اشغالگران در جنوب یمن هشدار داد و تأکید کرد که چنین اقداماتی تهدیدی جدی برای امنیت منطقه و ثبات یمن به شمار میرود.
عبدالملک الحوثی رهبر انصارالله نیز در سخنرانی روز جمعه خود گفت:«ما برای دور بعدی نبرد آماده میشویم و شبانه روز روی این موضوع کار میکنیم، زیرا می دانیم چه اتفاقی میافتد و دشمنان به دنبال چه هستند و چه نقشهای دارند. ما چشمانمان را نمیبندیم و تحولات را نادیده نمیگیریم و باید در اوج بیداری و آمادگی به سر بریم».
سومالیلند، مقصد کوچاندن ساکنان غزه
شاخ آفریقا به دلیل نزدیکی به غرب آسیا و مسیرهای حیاتی انرژی نقش مهمی در ژئوپولیتیک منطقه دارد. با به رسمیت شناختن سومالیلند، تلآویو جای پای دیپلماتیک و امنیتی خود را در این منطقه تقویت خواهد کرد و این اقدام فرصتی برای همکاریهای نظامی، اطلاعاتی و اقتصادی فراهم میآورد. نفوذ در شاخ آفریقا همچنین رژیم صهیونیستی را قادر میسازد تحولات منطقهای و تحرکات قدرتهای خارجی در دریای سرخ و خلیج عدن را بهتر رصد کند. در سطح بلندمدت، همکاری با سومالیلند میتواند پایهای برای شراکتهای پایدار در زمینه فناوری، زیرساختها و امنیت دریایی باشد.
از سوی دیگر، با توجه به اینکه کابینه نتانیاهو به دنبال انتقال ساکنان غزه به خارج از سرزمینهای اشغالی به منظور کاهش تهدیدات امنیتی علیه شهرکنشینان است، سومالیلند میتواند به عنوان یکی از گزینههای کلیدی برای تحقق این پروژه مطرح شود.
شبکه ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی مردادماه سال جاری اعلام کرد که تلآویو در حال مذاکره با پنج کشور اندونزی، سومالیلند، اوگاندا، سودان جنوبی و لیبی در مورد احتمال اسکان فلسطینیهای ساکن غزه است که به اجبار از این منطقه کوچانده خواهند شد.
با این تفاسیر، تلآویو با بهرهگیری از موقعیت استراتژیک سومالیلند و نبود موانع بینالمللی جدی قصد دارد بخشی از جمعیت غزه را به این منطقه منتقل کند و در قالب پروژهای کنترل شده، آنها را در مناطق مشخص اسکان دهد.
این اقدام، همزمان با افزایش فشار نظامی و اقتصادی بر غزه نشان دهنده تلاش تلآویو برای کاهش جمعیت فلسطینیان و مدیریت بحران امنیتی در داخل سرزمینهای اشغالی است. نزدیکی به سومالیلند این امکان را به صهیونیستها میدهد که نظارت مستقیم و کنترل کامل بر شرایط زندگی فلسطینیان داشته باشند.
درکل، تجربه یک دهه اخیر نشان داده که فشارهای عبری-عربی قادر به وادار کردن انصارالله به عقبنشینی از مواضع خود نبوده است. از اینرو، تحرکات اخیر امارات و رژیم صهیونیستی در جنوب یمن و سومالیلند نیز نه تنها امنیت صهیونیستها را تضمین نمیکند بلکه با تشدید جنگافروزیهای این رژیم در دریای سرخ، سرزمینهای اشغالی بیش از پیش در معرض تهدیدات گروههای مقاومت یمنی قرار خواهند گرفت.
به عبارت دیگر، تلاش اسرائیل برای ایجاد امنیت از طریق نفوذ در مناطق حساس نه تنها راهگشا نیست بلکه میتواند به افزایش تنشها و گسترش دامنه درگیریها منجر شود.
